کارگردان : بهرام توكلي
نویسنده : بهرام توكلي
بازیگران : ترانه عليدوستي , صابر ابر , سحر دولتشاهي , سعيد چنگيزيان , حميدرضا آذرنگ
جوایز :
جشنوارهی سی و یکم فجر: برندهی بهترین تدوین (بهرام دهقان)، نامزد بهترین فیلم دیدنی برداری (پیمان شآدم ان فر)، نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن (ترانه علیدوستی)، نامزد بهترین چهره پردازی (سعید ملکان)
خلاصه جریان : زوج جواني در مدتي کوتاه لحظات زندگي گذشتشان را مرور ميکنند و اين مرور خاطرات، زندگي حالشان را تحت تاثير قرار ميدهد….
دانلود فیلم ایرانی,دانلود فیلم ایرانی,دانلود فیلم ایرانی
.: ماجرای زنی که از دیوار رد شد :.
“اون در خرابه خانم.” اولین دیالوگ کلیدی فیلم زیبا بعد از تیتراژ اولین ضربهی مهلک را به مخاطب وارد می نماید .درِ سمت راست اتومبیل ی که با آن به خانه میآییم خراب است ؛ سالی که نکوست از بهارش پیداست…هیچ کجای این خانه رنگ تکامل به خود ندیده است.خانه ، چه استعاره عجیبی از « رابطهی صمیمیت ».اما ، نه فکر نمی کنم زیر این دیوارهای پوسیده چیزی تازه شبیه عشق پنهان باشد.ممکن است روزی اینگونه بوده اما نه اکنون ؛ اکنون که مهران ، غزل را گم کرده است.این دیوارها تنها یک « رابطهی سست » را به خاطرمان میآورد رابطهای که شکوهی داشته قبلاً…همچنان که غزل از روزهای دور می گوید ؛ روزهایی که در آن خانه بزمی به پا بوده:”اینجا همش مهمونی بوده ها ، شلوغ پلوغ بریز بپاش.میز میچیدن از اینجا تا…اونجا ، تا دم پنجره.استخر بچه ها ، آب بازی…” در همان اوایل فیلم زیبا سکانسی وجود دارد که غزل در حمام خلوت می گزیند و زیر دوش می ایستد و گویی به یاد قدیم می افتد که روزی زیر این دوش و در این حمامِ تمیز روزگار خوشی را داشته است.در همین حین در حالی که مهران در سمت دیگری از خانه مشغول کار است او شماره ای را با گوشی اش می گیرد.صوت بوق آزاد را که می شنویم عکس کات می شود به منظره های سبز و خرم گویا ما آنقدر مَحرم نیستیم که بدانیم چه فردی پشت خط است یا اینکه اصلا لزومی ندارد بفهمیم او کیست.اما صبـر کنید ، مهران روی این تصاویر جریان زندگیشان را تعریف می نماید در انتها به همین مسئله می پردازد ؛ اقطعا لا با توجه به گفته مهران فردی که پشت خط است همان روانشناس باشد. او از روانشناسی می گوید که ایده ای وحشتناک را در ذهن غزل انداخته است: “این که از بین بردن هرچیزی در اوج زیبا ییش قانون این طبیعته.”روانشناس کیست؟ چرا بایستی چنین ایده ای را در فکر غزل رسوخ داده باشد؟ اصلا می توان به صحبتهای مهران اعتماد کرد؟چه فردی در این فیلـم راست می گوید؟سارا ماجرای تصادف را انکار می نماید .حمید داستانی _دروغین _ برای دعوای با سارا سرهم می نماید و تحویل مهران می دهد.روزی که مهران با غزل ارتباط می گیرد از او در مورد ی اوضاع کلی می پرسد غزل به او می گوید تمام چیز بهتر است _ ولی نبوده _.می دانیم که از چهار شخصیت اصلی فیلـم ، سه تای آنها دروغ می گویند.با تذکر به اینکه مهران حرف های ضد و نقیضی هم در مورد ی دیدن غزل از بالکن وقت شستن دستمال خونی ارائه می دهد جا ندارد که به حرفهای مهران شک کنیم؟
ممکن است جواب دادن به این سوالات با در نظرگرفتن جهان متن “آسمان زرد کمعمق ” خیلی سخت نباشد.بایستی دید اساسا در جهان ابزورد فیلم جالب جواب به این پرسشها اهمیت ی _ ضرورتی _ دارد؟ به ناچار بایستی کمی از فیلم دیدنی دور شویم در مورد سبک فیلم زیبا حرف کنیم: رجوع کنیم به اثر درخشان ساموئل بکت ، “در انتظار گودو”.ولادیمیر استراگون در ناکجاآبادی منتظر فردی ناشناس به نام گودو هستند .دو پیرمرد بی حوصله که در کنار درخت بی برگ با یکدیگر سر کله میزنند.این دو دیالوگ های خیلی ی با یکدیگر رد بدل می کنند فرد ی نو وارد صحنه می شود اتفاقاتی می افتد که هیچکدام سیر موضوعی خاصی را دنبال نمیکنند.در انتها پردهی اول نمایش پسربچهاي وارد ميشود و اعلام ميكند: “آقاي گودو امشب نميآد ولی فردا قطعا ً.” ميرود. استراگون و ولادیمیر آمادهی رفتن ميشوند. يك لحظه هر دو به فكر ميافتند خودشان را بر درخت حلقآويز كنند ولی پشيمان ميشوند. بيحرکت ميمانند.ماه در انتهاي صحنه بالا ميآيد (پردهی اول تمام می شود.).فرداي آن روز در همان ساعت همان مكان، ولاديمير و استراگون حاضر می شوند منتظر گودو اند.تمام اتفاقات دیروز با کمی تغییر قابل چشـم پوشی تکرار می گردند.همان پسربچهی پردهی اول وارد ميشود.ولاديمير سعي ميكند در مورد ی گودو اطلاعات بيشتري به دست آورد ميفهمد كه گودو مردی است که ريشِ سفيد دارد. پسربچه اعلام ميكند كه “گودو امشب نميآد ولي فردا قطعا ً.” میرود.استراگون ولادیمیر آمادهی رفتن ميشوند.يك لحظه هر دو به فكر ميافتند خودشان را بر درخت حلقآويز كنند اما پشيمان ميشوند.بيحرکت ميمانند.ماه در انتهاي صحنه بالا ميآيد (نمایش تمام میشود.).بله درست است این دو نفر سالیان سال است که هر روز میآیند اینجا و مینشینند منتظر گودو یک فرد ناشناس و گنگ.حال به روشنی پیداست که “در انتظار گودو” اثری نیست که نیازمند نقد تک تک دیالوگهایش باشیم.چیزی که اینجا کلیدی به نظر میآید یک مفهوم کلی است.بر ما روشن نیست که چگونه بازی ولادیمیر با کلاهش و حرف های مهمل او با استراگون در انتها بدل به عمیقترین مفهوم ها ممکنه میگردند.فقط چیزی که می توان گفت این است که این دیالوگها به تنهایی فاقد اهمیت می باشند ولی در عین حال اگر کلمه ای از آنها حذف گردد به کلیت نمایشنامه نقصی مهم عارض میشود.
حال ، زمانی که دیالوگهای بی مفهوم این دو پیرمرد تبدیل به پیچیدهترین مفهوم ها ابزوردیسم میگردند ، آیا جایی جهت طرح موارد ی که در بالا رفت میماند؟!در “آسمان زرد کمعمق” پاره ای از موارد وجود دارند که نیازمند پاسخ تشریح نیستند.آنها عمداً برای ایجاد ابهام در فیلم جذاب بی جواب مانده اند.در “آسمان زرد کمعمق” فرم تاثیر با محتوایش همسو نیست بلکه این دو یکی هستند (که همین مورد “آسمان زرد کمعمق” را تبدیل به فیلم جذاب ی خاصّ می نماید عموم مخاطبان را پس میزند که بحث در مورد آن از اهداف این نوشته نیست).این بدان مفهوم است که ما بنا به ضرورت مفهوم فیلم زیبا تغییراتی را مستقیماً در فرم روایی مشاهده میکنیم.شرح همهی این تغییرات به مطلبی بسیار زیاد طویل می انجامد که مجالی دیگر می طلبد _ به عنوان مثال بازی بازیگران به خصوص ترانهی علیدوستی ، موزیک اثر ، تدوین بسیار زیاد غیرخطی این فیلم زیبا و طراحی صحنه آن چنان تغییرات شگفت آور هوشمندانهای را به دیده اند که بحث در مورد شان زیاد مفصل است و از حدود این نوشته خارج ممکن است بعدها نوشته را با اضافه کردن شرح جوانب دیگر کامل کردم _ .من فقط در مورد ی بیجواب ماندن سوالات ی در فیلم جذاب از قبیل آنچه که ذکر شده(روانشناس کیست؟چرا باید چنین ایده ای را در فکر غزل رسوخ داده باشد؟آیا اصلا می توان به صحبتهای مهران اعتماد کرد؟ و…) از شرح نمونه از این تغییرات در فرم اثر مصرف میکنم:در بین سکانس تکاندهندهای که مهران و غزل در بالکن خانه اند غزل ، مهران را مورد پرسش قرار می دهد که:”من الان از پایین اومدم اینجا سه دقیقه طول کشید.تو میگی داشتی باطری چراغ قوه رو عوض میکردی مگه یه باطری عوض کردن چقد طول میکشه؟” دیالوگ مهم گنجانده شده است.مهران در مورد ی موزیک که صبح روز اول ، غزل در راهرو گذاشته بود حرف می نماید و می گوید:”چرا میخوای همواره چیزای بدو یه جوری یاد آدم بیاری؟” که این همان دیالوگ مورد نظر است.جدای از اینکه با توجه به آن میتوان نتایج حیرتآوری در مورد فرد غزل و این رفتار او گرفت از آن مفهومی راهگشا در مورد فرم اثر دریافت می شود که آن « سعی مهران بر فراموش کردن تصادف » است.او از رها کردن کارش می گوید ، از بیرون آمدن غزل از مهد ، از اینکه هرکاری می کنند تا آن خاطرات از یادشان برود.حال با کنار گذاشتن این مطلب اینکه مهران راوی جریان است به آسانی معین می شود که چرا جواب خیلی سوالات را نمی توان با آنچه به ما نشان داده شده است فهمید.در “آسمان زرد کمعمق” پارت هایی از فیلـم معین ا حذف گردیده اند چنانکه ما روانشناس را نمی بینیم مجلس عروسی حمید را ، تصادف با موتوری را ، تصادف غزل خانوادهاش را گل زدن اتومبیل حمید را قدیم ی این خانه را ، دعوای مهران با طلبکارها را مهد کودک غزل را ، صاحبخانه ای که حرفش میرود را نمی بینیم…و این بدان دلیل است که مهران می خواهد قدیم را فراموش نماید ؛ پس او رفیق ندارد که اینها را به ما نشان دهد.اما بحث اینجاست که «او در فراموش کردن قدیم ناتوان است » همواره حرف آن قدیم لعنتی وجود دارد ؛ به همین ترتیب ما گرچه صحنه هایی از فیلم زیبا را « نمیبینیم » ولی آنان را از زبان مهران «میشنویم». گویی همواره می بایست این قدیم لعنتی وجود داشته باشد تا این دو نفر زندگی عادیشان تبدیل به همین شود ، همانگونه که غزل میگوید:”زندگی عادی من همینه…”.این تغییر غیرمعمول در فرم TV ی باعث می شود که ابهامی چشـم گیر همه فیلم زیبا را فراگیرد ، ابهامی که توکلی تمام تلاش خودرابه کار بسته تا به وجود آوردش و کاملا در این کار موفق بوده است.”آسمان زرد کمعمق” همان فیلم زیبا ی است که او میخواسته ، دارای همان محیط موهوم و مبهمی که در شعرش بیان می نماید ، فضای ی که به ضرورت و صلاحدید کارگردان به وجود آمده ما هرچه در رمزگشایی آن بکوشیم بیهوده و غلط است.هیچ چیز معین نیست و نمی بایست باشد کجای زندگی این دو واضح است؟تنها چیزی که از این دو میدانیم کلیت است ؛ نه میفهمیم واقعا غزل یک هیولا است و نه متوجه می شویم که مهران عاشق واقعی غزل.شخصیت های این فیلم جالب خاکستری نیستند ، این ها در هاله ای از ابهام قرار دارند تا ما را به استیصال بکشانند.فیلم دیدنی دایرهی تقدیری را به نمایش میگذارد که علاوه بر اینکه از آن گریزی نیست ، هیچ فهمی هم از آن نداریم.ما عاجزیم از آنکه جزئیات « آرام گنگ » را تحلیل کنیم.ما فقط می توانیم نگاه کنیم به جهان مریض و گنگ غزل و مهران که دوّار است آغاز پایانی ندارد.ما در ذهن مهران چرخ میزنیم باز به ابتدای کار میرسیم.اتفاقاتی که افتاده در عین آسانی _ کمعمق _ غیر قابل باور و گنگ _ زرد _ است.نفس نفس زدن غزل را می شنویم حال میدانیم که او یک جهان پر از ابعاد ناشناخته _ آسمان _ است. ما « فقط نگاه میکنیم » به آسمان زرد کمعمق ، به غزل…کارگردان: بهرام عظيمي
بازيگران: هديه تهراني، بهرام رادان، مهران مديري، گوهر خيرانديش، مهتاب نصيرپور، حبيب رضايي، حسام نواب صفوي و مرحوم محسن رسولاف، تهيهكننده: مؤسسه نسل انديشه، عبدالحسين ابولحسني
دانلود فیلم ایرانی
– حاشيه های فیلم زیبا (کافه سینما):
– بهرام عظيمي را بيشتر با انيميشن هايي كه جهت راهنمايي رانندگي ساخته مي شناسيم
– چند سال پيش تصميم گرفت يك انيميشن بلند سينمايي با ستارگان سينما بسازد.
– كاركترهاي كارتوني ستاره هاي سينماي ايران در اين فيلم ساخته شده
– به تهیه كنندگی سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران ساخته شده
– اين نخستین فیلم جالب تمام کارتون ایرانی است كه درآن بازیگران زنده تبدیل به كاراكتر کارتون شدهاند و به جای خودشان حرف میكنند.
– نقطه شروع این پروژه درست به ۳ سال پیش در چنین روزهایی برمیگردد كه بهرام زیادی بهعنوان مدیر خانه انیمیشن در سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران مشغول به كار شد. او در همان زمان جهت نخستین بار ایده تهیه یك فیلـم یا سریـال بلند انیمیشن با حضـور بازیگران بیان سینما و تلویزیون را با مدیران این سازمان بیان كرد كه زیاد مورد توجه قرار گرفت و بهعنوان نخستین گام، طرح تهیه پروگرام «صندلی داغ» بهصورت انیمیشن زیبا ، در قالب طنز و در پارت های ۶-۵ دقیقهای را به ارتباطات عمومی این سازمان داد كه در دست تصویب قرار گرفت.حتی احمد نجفی(مجری برنامه ) نیز پذیرفته بود كه كاراكتر او بهصورت انیمیشن زیبا ساخته شود خودش هم به جای خودش دوبله كند. ولی مشكل، مهمانان برنامه بودند كه طیف مختلف ی از سیاستمداران همچون وزرا، نمایندگان مجلس چهرههای معروف هنری ورزشی را حاوی میشدند چون قرار بود از عکس آنها كاراكتر کارتون ی ساخته شود یك دوبلور به جایشان حرف كند. هدف، شوخی با این مهمانان با توجه به حوزه كاری آنها بود ولی ممکن است تنها ۱۰درصد افراد ظرفیت چنین شوخیهایی را داشتند بقیه ممكن بود فكر كنند مسخره میشوند، پس كار به نتیجه نرسید.(همشهري)
– با حضـور مدیران فعلی سازمان فرهنگی- هنری شهرداری، فكر تهیه کارتون بلندی در مورد آینده تهران در سال ۱۵۰۰ با استفاده از بازیگران سرشناس جدیتر شد اما بهدلیل تعرفه سنگین قرار شد بخش خصوصی هم تا ۴۰ درصد در تهیه این كار مشاركت كند. نهایتاً قرارداد تهیه تهران ۱۵۰۰ در تاریخ ۲۴ مهر ۸۷ امضا كار بهصورت رسمی شروع شد.
– فیلم زیبا نامه كه آذر ۸۷ كامل شد با توجه به سلیقه، ویژگیها اخلاقی و رفتاری مردم ایران و همچنین توقعات آنها از سینما نوشته شده بود. پس انواع بحثهای اجتماعی، شوخیهای روزمره، تكیهكلام و… در آن وجود دارد. اما قرار بود ضمن حفظ ساختار طنز داستان، موارد ی هم از عبارت محیط شهری، اخلاق اجتماعی و موارد شهروندی درآن در نظر گرفته شود.
– فیلم جالب نامه اصلی در واقع استوریبورد و حاوی ۲هزار تصویر است كه توسط مانی وطن رفیق طراحی میشود. ولی تمام طراحیهای این كار از سوزن تا آسمانخراش! بوسیله حمید بهرامی انجام شده كه تخصصش در زمینههای انیمیشن ، كاریكاتور و طراحی است.ضمن اينكه پيمان معادي هم به عنوان مشاور فيلمنامه اين فيلم همکاری داشته.(همشهري)
– با تلاش بیش از ۲۵۰ نفر از هنرمندان کشور در تخصص های مختلف، تهیه کارتون تلویزیون ی «تهران ۱۵۰۰» به کارگردانی «بهرام عظیمی» بعد از چهار سال بالاخره به انتها رسید.و ستاره هاي اين فيلم به جاي كاركترهاي كارتوني شان حرف كردند
– مهران مديري در اين فيلم نقش يك پيرمرد ۱۵۰ ساله را بازي مي كند در آستانه مرگ از نوهاش (هدیه تهرانی) ـ که در کرهی ماه درس میخواند ـ میخواهد به زمین برگردد اوّل ازدواج نماید بعد مدرکی را پیدا نماید مبنی برای نکه او در دههی ۱۳۶۰ در نمایشهای سیاهگیم حضـور داشته است. اکبر این گواهی را میخواهد جهت اینکه آرزویش این است که در قطعهی هنرمندان به خاک سپرده شود. نوه او با ورود به ايران گرفتار دردسرهاي شهر تهران در چند دهه بعد ميشود و يك راننده تاكسي جوان (بهرام رادان) هم سخت گرفتار عشق اين خانم …
– در بخشي از تهران ۱۵۰۰ بهرام عظيمي جايزه اسكار جدايي نادر از سيمين را نشان مي دهد!
-تهران ۱۵۰۰ با اين دلیل كه قابليت رقابت با بقيه فيلم ها به دليل انيميشن بودن ندارد از بخش مسابقه سينماي ايران جشنواره سي ام كنار گداشته شد.
– بهرام عظيمي در واكنش به پذيرفته نشدن اين فيلم در بخش مسابقه سينماي ايران جشنواره فجر گفت: ه اعتقاد من انیمیشن زیبا “تهران ۱۵۰۰” در بسياري از رشتههای تلویزیون ی اتفاق است؛ بهعنوان مثال در بحث طراحی صحنه باید این فیلـم را دید چرا که تمام صحنههایی که در این فیلم جذاب انمیشین دیده میشود به هیچ عنوان وجود نداشت، تمام این صحنهها در درجه نخست تنها ایده بوده بعد این ایده طراحی شده به وهله فیلم جذاب برداری رسیدهاست. از همینرو فیلم جذاب “تهران ۱۵۰۰” حاصل تخیل تیم است که از هیچ فیلـم ساختهاند به همین دلیل می بایست در بخش مسابقه تلویزیون ایران حضـور میداشت.
***********************************
نقد ارزیابی فیلـم
شبنم سیدمجیدی
بهرام زیادی با تهیه سری انیمیشن زیبا های تبلیغاتی سازمان حمل و نقل ترافیک شهرداری که به نام فرد اصلی آن ها یعنی سیاساکتی زیاد دیده شده شد، شناخته شد و در واقع انیمیشن زیبا «تهران ۱۵۰۰» اولین فیلم جذاب بلند او در مقام کارگردان فیلم زیبا نامه نویس به حساب می آید که زیادی تولید آن را از حدود چهار سال پیش شروع کرد.جریان «تهران ۱۵۰۰» همان گونه که از نام آن پیداست در سال ۱۵۰۰ هجری شمسی جایی که ربات ها تمام جا را گرفته اند و اتومبیل ها پرواز می کنند … می گذرد. نازی (هدیه تهرانی) که برای تحصیل به ماه رفته است به درخواست پدربزرگ ۱۶۰ ساله اش (مهران مدیری) به زمین بازمی گردد تا مراسم کفن و دفن پدربزرگ را که طبق قانون بیشتر از ۱۶۰ سال نمی بایست زندگی نماید ، ساماندهی نماید . جواد (بهرام رادان) یک راننده تاکسی است که در دام عشق نازی گرفتار می شود باید دیگر رقبا را از سر راه کنار بزند. جریان فیلم زیبا از همان نوع کمدی رمانتیک های آسان ای است که پسر فقیر عاشق دختر پولدار می شود کمی پیچش های عشقی ـ مثلثی دارد و در انتها اسطوره داستان به دختر محبوبش می رسد.فیلـم پر است از شو خی های جالب: از شوخی با فیلم دیدنی سازان معاصر ایرانی که عکسشان را در موزه گذاشته اند، بگیرید تا شوخی با قوت انتظامی و گشت ارشاد که در سال ۱۵۰۰ با پیشرفت های وسایل حمل و نقل و سیسـتم های جاسوسی (اقطعا لاً!) کافی است تا یک دختر پسری نزدیک هم بنشینند تا همان لحظه گشت ارشاد جلویشان سبز شود ازشان بخواهد فاصله ایمنی را رعایت کنند!زیادی در کارتون خود، از شوخی با فرهنگ ایرانی هم نمی گذرد. فرهنگی که حتی در زمانی که تمام چیز مدرن شده و تکنولوژی تمام جا را فراگرفته سنت های را حفظ کرده است. فرهنگی که در آن در بین بزرگراه های هوایی اتومبیل های پرنده وآسمان خراش های زیاد شبیه برج میلاد، همچنان ولوم اذان از گلدسته مساجد آن شنیده می شود. فرهنگی که دامن کوتاه را حتی جهت ربات ها مناسب نمی داند. فرهنگی که پسران آن هنوز غیرتی متعصب هستند . فرهنگی که با وجود انواع غذاهای عجیب مثل پیتزا مرموز هنوز هم به دنبال گوشت کوب الکترونیکی است و بسياري مثال های از این دست.یکی از بهترین شوخی های فیلم دیدنی با عباس کیارستمی نوع نگاهش و فیلم دیدنی سازی اش است که هر سلیقه ای آن را نمی پسندد زیاد ها از آن سردر نمی آورند و فقط به به چه چه می کنند! همزمانی اکران فیلم جذاب شیرین کیارستمی با پخش تهران ۱۵۰۰ در جشنواره فیلم جذاب فجر می تواند جذاب باشد.تهران ۱۵۰۰ خلاقیت های بسياري دارد مثل مصرف از چهره های معروف TV ی به جای فرد های کارتونی. زیادی در این مورد می گوید جهت آن که بتواند چهره بازیگران و حرکاتشان را به درستی به صورت کارتون جالب در آورد به همراه گروهش تمام فیلم زیبا های آن ها را تماشا کرده است تا نتیجه کار به واقعیت نزدیک شود که می بایست گفت در این زمینه موفق بوده است.
این کارتون با آن که بیشتر از این که به جریان فیلـم بپردازد، زیاد از خود را صرف شناساندن سال ۱۵۰۰ و تغییرات آن زمان می نماید ، اما به عنوان یک انیمیشن ایرانی کار زیاد قابل قبولی است که چنانچه چه با غول های کارتون جالب سازی بزرگ با قدمت مثل پیکسار و والت دیزنی قابل مقایسه نیست (و قصد ما مقایسه با آن ها نیست) ولی در حد و اندازه های صنعت انیمیشن زیبا ایران فیلم دیدنی باکیفیتی است که می توان از دیدن آن لذت برد. فیلم جذاب ، اولین کار بلند بهرام زیادی است و خود او هم معترف است که بسیار زیاد جاهایش می لنگد اما با وجود موارد بسياري که داشته، همین قدر در توانش بوده است.
این تلاش عظیمی ۲۷۰ نفری که به او در این کار یاری رساندند، قابل ستایش است و قطعاً تهران ۱۵۰۰ گام بلندی در صنعت کارتون ایران است.